سرخط خبرها

مسائل و مشکلات پرداختن به دختران در گفتگو با نویسندگان و تصویرگران | دختر قصه ها، قصه دختر‌ها

  • کد خبر: ۳۲۹۴۵۹
  • ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۶
مسائل و مشکلات پرداختن به دختران در گفتگو با نویسندگان و تصویرگران | دختر قصه ها، قصه دختر‌ها
در پرداختن به زنان و دختران و زندگی و مسائل مربوط به آن‌ها در قالب کلمه و ادبیات، با چه موانع و مشکلاتی روبه رو هستیم؟

محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ در پرداختن به زنان و دختران و زندگی و مسائل مربوط به آن‌ها در قالب کلمه و ادبیات، با چه موانع و مشکلاتی روبه رو هستیم؟ آیا کلمه‌های ما، در چهارچوب سنت‌ها و عرف، از بیان شکل واقعی زنان و دنیای زنانه معذورند؟ در دنیای تصاویر که اغلب در قالب کتاب‌های کودک خود را نشان می‌دهد، چطور؟ آیا رنگ ولعاب‌ها طرح و نقش خوبی در دنیای دخترانه می‌زند؟

اصلا چه تعداد کتاب خوب در این زمینه داریم؟ ما تصمیم گرفته‌ایم، هم زمان با روزی که در تقویم ما «روز دختر» نام گرفته است، به همین مسئله بپردازیم. بنابراین، آن را با نرگس برهمند (شاعر و نویسنده)، زهرا محمدنژاد (تصویرگر) و نیلوفر نیک بنیاد (نویسنده حوزه کودک و نوجوان) در میان گذاشته‌ایم و نظر آن‌ها را درباره این مبحث برای شما مکتوب کرده‌ایم.

برهمند: قرار نیست یک کتاب را فقط دختر‌ها بخوانند

بخشی از این مسئله برمی گردد به نگاه نویسنده، به اینکه او چه شناختی از مخاطبش دارد و چه مسائلی را برای پرداخت مهم می‌داند. با توجه به فعالیتی که در همه این سال‌ها در «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» داشته‌ام، باید بگویم، به هرحال، با همه پیوست‌های شرعی و مذهبی‌ای که وجود دارد، انواع کتاب‌ها چاپ می‌شود و مخاطبان خودش را هم دارد.

من هم داستان‌ها و رمان‌های نوجوان زیادی با محوریت یک دختر مطالعه کرده‌ام، چه از انتشارات «کانون پرورش» و چه از انتشارات دیگر. بااینکه درمجموع تعداد این کتاب‌ها کم است، کتاب خوب برای دختران نوجوان کم نداشته‌ایم. ما نویسنده‌هایی داریم که به خوبی مخاطبشان را می‌شناسند و نیاز او را می‌دانند، که ماحصل کارشان باعث هم ذات پنداری مخاطب می‌شود.

کتاب‌ها در موضوع‌های مختلفی نوشته شده‌اند: عشق یا دفاع مقدس، با محوریت یک دختر؛ حتی نگاه به دختران در طول تاریخ، مشکلات خانوادگی، و احساساتی که در سنین خاص دارند. نویسنده‌های خوبی هم در این زمینه داریم: فرهاد حسن زاده، حمیدرضا شاه آبادی، مژگان کلهر، جمشید خانیان، مینو کریم زاده، آتوسا صالحی و زیتا ملکی که در داستان‌های کوتاه یا متن‌های ادبی شان نشان داده‌اند به خوبی دختران را می‌شناسند.

یک نمونه خوب اگر بخواهم نام ببرم، کتاب «هستی» فرهاد حسن زاده است. کتاب درباره زندگی و احوالات دختری است در زمان جنگ، که نویسنده به خوبی رشد و بلوغ جسمی و فکری او در این وانفسا را مطرح می‌کند. «وقتی مژی گم شد»، که مشکلات نوجوانان و به ویژه دختران را در دوره نوجوانی مطرح می‌کند، هم نمونه دیگری است.

 «عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی» هم، که باز در زمان جنگ اتفاق می‌افتد، خیلی زیبا و ظریف به موضوع عشق پرداخته است. کتاب «زیبا صدایم کن» هم از نمونه‌های خوب دیگر است که از بُعد روان شناختی ارتباط بین یک پدر و دختر را روایت می‌کند. «عاشقان ناشناس» و همچنین مجموعه «عشق‌های فراموش شده» نمونه‌هایی هستند که به عاشقانه‌ها در طول تاریخ می‌پردازند و خیلی خوب حضور دختران و جنبه افسونگری و زیرکی و ذکاوت آن‌ها را بیان می‌کنند.

همچنان می‌شود از این دست کتاب‌ها مثال زد، اما باز هم باید تأکید کنم که این هنوز کم است؛ هنوز نیاز است که در کتاب‌ها به دختران و ظرایف حضور آن‌ها در جامعه پرداخته شود، به ویژه بابت اینکه نسل جدید ــ که روبه رشد است ــ نسل دیجیتال و نسل مجازی است و نیازهایش با نسل‌های گذشته بسیار متفاوت. هنرمند ما، در هر شاخه و هر رشته‌ای، برای پرداختن به دختران جامعه، به شناخت بیشتری از آن‌ها نیاز دارد تا با برقراری یک ارتباط بهتر بتواند وظیفه و رسالتی را که بر دوش دارد به بهترین شکل ممکن انجام دهد.

نکته مهم دیگری که نباید فراموش کنیم این است که بدانیم کتاب‌هایی با محوریت دختران و مسائل آن‌ها را قرار نیست فقط دختر‌ها بخوانند؛ درواقع، قرار نیست بگوییم کتاب‌ها دخترانه هستند. درست است که شخصیت اصلی آن کتاب‌ها دختر است و به موضوع و زندگی و مسائل و مشکلات آن‌ها می‌پردازد، اما هر گروه سنی و هر جنسی می‌تواند مخاطبشان باشد.

محمدنژاد:همه جای دنیا عرف جامعه رعایت می‌شود

درست است که در تصویرگری برای کتاب کودک، برای دختران یا بانوان، محدودیت پوشش وجود دارد، اما باید بگویم برای آقایان هم به همین شکل است؛ یعنی، به همان میزانی که عرف جامعه می‌گوید، باید در تصویرگری پسر‌ها و آقایان هم نکاتی را رعایت کرد. در تصویرگری خانم ها، اما یک مسئله وجود دارد، اینکه حجاب او در داخل خانه و بیرون از خانه تفاوت دارد.

این هم البته بستگی به ناشر دارد. من با ناشران مختلف کار کرده‌ام: برخی ممکن است -مثلا- اگر مو‌ها مقداری بیرون باشد مشکلی نداشته باشند، اما برخی دیگر ممکن است با این یک مقدار هم موافق نباشند و پوشش کامل را برای او بخواهند، یعنی پوشش این خانم در داخل هم باید مثل بیرون باشد. درباره کودکان، اگر سنشان خیلی بالا نباشد، روسری داشتن یا نداشتن مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما، اگر سنشان بالا باشد، این مسئله باید رعایت شود.

کنار همه این ها، همان طور که سیاست در ایران بالا و پایین می‌شود و گروه‌های سیاسی متفاوتی در هر دوره‌ای روی کار می‌آیند، کار ما نیز از این قضیه تأثیر می‌پذیرد؛ از این بابت که عرف جامعه در کتاب‌ها نمود پیدا می‌کند. هر چیزی که در عرف جامعه وجود دارد، اینجا هم دقیقا به همان شکل در نظر گرفته می‌شود. مثلا در داستان ها، من بعضا از نویسنده‌ها می‌شنوم همان طور که در فرهنگ ما نگهداری خوک یا سگ منع می‌شود و عرف جامعه این را نمی‌پذیرد -حالا سیاست است یا قانون یا هر چیز دیگر- اینجا هم همین طور است. باز مثل فیلم هایمان، یک سری خط قرمز‌ها وجود دارد که باید رعایت شود؛ چون در غیر این صورت ممکن است فیلم توقیف شود.

برخی چیز‌ها هم ممکن است ناشی از علایق آن شخص باشد. مثلا، خود من عاشق لباس هستم و حتی ممکن است چند لباس را روی هم بپوشم. همین در تصویرسازی هایم هم وجود دارد؛ یعنی ممکن است شخصیتی که کشیده‌ام یک لباس بپوشد، بعد یک جلیقه روی آن بپوشد، یک جوراب شلواری بپوشد و رویش یک جوراب دیگر. پس سلایق آن تصویرگر قطعا در کار آن تصویرگر لحاظ می‌شود. حتی اگر ناشر جلویش را بگیرد، در کار‌های شخصی، آزادانه به چیزی که می‌خواهد می‌پردازد. پس ناشر، عرف جامعه، سیاست‌های غالب بر جامعه، و خود تصویرگر و سلیقه و دیدگاه او در این قضیه دخیل هستند.

در مجموع اما، از نظر من، هر محدودیتی که وجود دارد باعث نمی‌شود که تو از جذابیت بصری ات کم کنی؛ بعضی وقت‌ها همین محدودیت‌ها باعث می‌شود که اتفاق‌های بهتری رخ بدهد. اگر عرف جامعه ما این است، در کشوری دیگر عرف جامعه چیز دیگری است. ما در عرصه بین المللی جزو کشور‌هایی هستیم که همیشه اسممان شنیده می‌شود. من کتاب‌های کشور‌های مختلف را دارم رصد می‌کنم؛ معمولا، یک حجاب عرفی را همه دارند. شاید روسری را ۹۹درصد آن‌ها نداشته باشند، اما حجاب ظاهری را می‌توانم بگویم ۹۹درصدشان دارند، مگر اینکه -مثلا- بخواهند ورزش شنا را عنوان کنند؛ اینجا قطعا چیزی را که آنجا عرف است نشان می‌دهند.

نیک بنیاد:دختران قصه‌ها با خودمان تفاوت دارند

در ادبیات ما هم، مثل صداوسیما، مسائلی وجود دارد. همان نکاتی که در فیلم و سریال‌ها رعایت می‌شود در کتاب‌ها هم تقریبا -البته با فشار کمتری- رعایت می‌شود؛ مثلا، اینکه همیشه به شوخی می‌گویند خانم‌ها در فیلم‌های ایرانی با روسری می‌روند حمام یا با روسری می‌خوابند دقیقا درباره کتاب‌ها هم صادق است. پس شاید ما نتوانیم زندگی واقعی و عادی یک دختر یا دختربچه ایرانی را در کتاب‌ها توصیف بکنیم، حالا چه در صورت نوشتاری چه در صورت تصویری در کتاب‌های خردسال و کودک.

 حتی بار‌ها دیده شده، در کتاب‌هایی که از زبان‌های دیگر به فارسی ترجمه شده و تصویر هم دارد، تصاویر دختر‌ها حذف یا سانسور می‌شود یا -مثلا- با تصویر پسر‌ها جایگزین می‌شود، یا تغییراتی را در آن‌ها ایجاد می‌کنند. جدیدا، حتی به صورت کاملا آشکار، در شناسنامه کتاب می‌نویسند اصلاح تصاویر با فلانی است؛ یعنی خودشان اقرار می‌کنند این کار را کرده‌اند و تصاویر را تغییر داده‌اند.

این مسئله یکی از مهم‌ترین محدودیت هاست. بنابراین، دختری که در کتاب‌های ما به نمایش گذاشته می‌شود و توصیف می‌شود با دختر عادی‌ای که خودمان هستیم، اطرافیانمان هستند، و داریم زندگی‌ می‌کنیم فاصله دارد، و خیلی چیز‌ها را نمی‌توانیم درباره اش بگوییم؛ مثلا، شاید نتوانیم پوشش واقعی اش در داخل خانه را توصیف کنیم، درباره بلوغش شاید نتوانیم حرف بزنیم.

اگر هم گفته شود، چنان در لفافه گفته می‌شود که اصلا خواننده متوجهش نمی‌شود. البته مسئله فقط پوشش نیست، اما، چون پوشش یک ویژگی ظاهری است که همه جا جلب توجه می‌کند و به نظر می‌آید، چه در جامعه، چه در سینما، چه در ادبیات، ازجمله در داستان ها، اینکه به پوشش یک شخصیت دختر اشاره‌ای نشود، توی ذوق می‌زند و خودش را نشان می‌دهد. 

در داستان ها، ما توصیفی از پوشش دختر‌ها نداریم. در تصاویر هم خیلی دقیق به آن اشاره نمی‌شود؛ و این روشن‌ترین کمبودی است که احساس می‌شود. وگرنه، همان طور که اشاره کردم، مسائل دیگری هم وجود دارد که چه بسا مهم‌تر باشد؛ مثلا، به بلوغ دختران پرداخته نمی‌شود یا به ویژگی‌های جسمی آن ها. جدیدا، کمی دارند درباره تربیت جنسی و آزار‌های جنسی صحبت می‌کنند که -اگرچه دختر و پسر ندارد- بازهم سربسته و در لفافه به آن می‌پردازند.

کتاب «هستی» فرهاد حسن زاده یکی از نمونه‌های خوب در این باره است، بااینکه می‌دانم این کتاب هم قطعا مشمول سانسور‌هایی شده است. در این کتاب، شما دختر نوجوانی را می‌بینید با همه نوسانات خلقی و ویژگی‌های این دوره از زندگی اش، مسائلی مثل پوشش و بلوغ او را، شخصیتی که کمی فوتبال دوست دارد و تمایلات شاید پسرانه تری دارد. این طور نیست که نویسنده صرفا به دختربودن شخصیت اشاره کند، از او رد شود و بین او و بقیه دختر‌های داستان‌ها هیچ تفاوتی نگذارد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->